امشب حس میکنم ارضا نشدم. اینقدر که از عدم ارضای عاطفی توسط همسرم بهم فشار میاد از عدم ارضا تو ************ بهم فشار نمیاد! ولی شوهرم برعکسه! فقط وقت اونجور مسائل ته احساسشو نشون میده. دیگه بیشتر از اینکه خودم بهش بگم دوس دارم الان چه جمله ای رو بهم بگی؟؟؟ به زبون مستقیم...غیر مستقیم هرجور تونستم بهش گفتم ولی نمیفهمه!!! هوش عاطفیش ضعیفه هرکاری میکنم درک نمیکنه چی ازش میخام! میگه تو دنبال حرفی من دنبال زندگی! زندگیش چیه؟الان رفته یکهفتست کارشو ول کرده تو مسابقات ورزشیه نه به من میرسه نه به کارش انتظار داره هیچی هم ازش نخام! انقد بهش فشار میاد وقتی ازش چیزی میخام، انقد بهش فشار میاد وقتی میگم تو این موقعیت انتظار دارم اینطور باشی، خستم. حس وحشتناکی دارم. حس اینکه قراره 50-60 سال دیگه باهمچین آدمی زندگی کنم دیوونم میکنه! هربار بهش میگم وقتی دارم باهات چت میکنم بیخبر آف نشو! هرباااااار باید اینو بهش گوشزد کنم! هربار همینجوری ول میکنه میره تا یکساعت بعد! یهو میاد میگه چیه خب صدام کردن! ما اصلا از اون زوجایی نیستیم که روزی ده بار باهم حرف بزنیم! روزی دوبار تلفنی حرف میزنیم به مدت تقریبا کوتاه بعدم تا میام گاهی باهاش چت کنم فوری یه جوری در میره.کار همیششه!
در مورد امشبم موضوع اینه که امروز بیرون بودم از لحظه ای که رفتم عکس گرفتم تا لحظه ای که برگشتم، به این عشق که عکسارو برا شوهرم بفرستم که دوتا جمله تحسین آمیز بهم بگه. که حرفایی که دلم میخادو از زبون شوهر خودم بشنوم. صدای خیلی خوبی هم دارم براش آواز خوندم و فیلمشو فرستادم. تنها جمله ای که گفت این بود: مثل همیشه خوشگل!!! بعدم آف شد! خب این جمله خیلی تکراریه. آدم وقتی دوره خیلی شکننده میشه خیلی حساس میشه! چرا نمیخاد این چیزارو بفهمه؟؟ چرا وقتیم خودم بهش میگم زورش میاد بدش میاد بجای اینکه بگه تو درست میگی باید بیشتر بهت ابراز محبت میکردم میگه من همیشه میگم تو نمیبینی! میگه تو منو مقایسه میکنی! خب معلومه وقتی راضی نمیشم ناخودآگاه مقایسه میکنم. حس اون زنای بیچاره ای رو دارم که شوهرشون همینکه خودش راضی شد پشتشو میکنه بهشون میخابه. حسم از اونم بدتره...خیلی بدتر